محرم

کلٌّ یَومٍ عاشُورا و کلُّ أرضِ کَربَلا

محرم

کلٌّ یَومٍ عاشُورا و کلُّ أرضِ کَربَلا

بسم الله الرحمن الرحیم

 

هدف سوم، عزت نفس و غیرت دینی:
 

تصویری که تاریخ از سیدالشهداء نشان می‌دهد او را مردی غیور و شجاع، کریم و بزرگوار، دارای عزت نفس، متدین و مدافع دین، عاشق عبادت با خدا و احکام اسلام، بالاخره مرد میدان جهاد و مبارزه معرفی می‌کند. از طرف مقابل یزید بن معاویه را مردی عیاش و هوس ران و حقیر نشان می‌دهد که برای چند روز خوش گذرانی دنیا همه چیز حتی اصول اسلامی و انسانی را به بازی گرفته که صد البته چنین هم بود. پس طبیعی بود که این دو شخصیت متضاد که یکی نماینده‌ی کرامت و مردانگی آل هاشم و دیگری وارث شرارت و لا ابالی گری آل امیه بود هرگز نمی‌توانست قابل جمع باشد. بالاخره این تضاد به تقابل و جنگ کشیده شد و عاشورا دلیلش انفجار چنین تضّادی بود. امّا در این نگاه باز جای آن پرسش وجود دارد که امام چگونه می‌توانست با یزیدی که بر هر شکل ممکن در صدد گرفتن بیعت از امام بود، بیعت نکند؟ و تن به ذلّت هم ندهد؟ از آن سو هم رجال و بزرگان آن عصر پیش بینی می‌کردند که کوفیان امام را تنها خواهند گذاشت؟ و خود امام همه این معنا را می‌دانست. پس امام با بی وفائی کوفیان چگونه می‌خواست از این نزاع بین نور و ظلمت سربلند پیروز شود و عزتمند باشد؟ از طرفی در این قرائت قضیه بیشتر صورت یک نزاع و دعوای شخصی و قبیله ای به خود می‌گیرد و ارزش کار امام را پائین می‌آورد. یکی از اندیشمندان معاصر به نقد و بررسی این دیدگاه پرداخت و معتقد است این نظر، هرگز نمی‌تواند تفسیر کامل و جامعی برای حرکت حسین باشد و در نتیجه این تفسیر نمی تواتند نظریه‌ی این انقلاب را ترسیم کند و برای تفاصیل این حرکت و همه‌ی ابعادش تفسیر کاملی باشد 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

هدف پنجم، بیعت نکردن با یزید:
 

برخی نیز امتناع امام از بیعت را دلیل و هدف قیام حضرت دانسته‌اند لکن این رأی دو اشکال دارد:
1. همانطوری که ابن عباس و دیگران نیز کم و بیش در سخنان خود بدان اشاره و پیشنهاد می‌کردند امام می‌توانست به یمن یا مناطق دور دست برود تا دست یزید به ایشان نرسیده و بیعت هم نکند و جان خود و خاندان و اصحابش را نیز حفظ کند. امّا از اینکه امام به چنین پیشنهادی اصلاً بها نداد معلوم می‌شود که هدف ایشان تنها بیعت نکردن نبوده و امام در مقابله با یزید هرگز به این مقدار مخالفت بسنده نمی‌کرد.
2. باز این پرسش مطرح می‌شود که بالاخره امام با امتناع خود چه هدف یا اهدافی را دنبال می‌کرد و چرا نمی‌خواست بیعت کند. اینجاست که کم کم معلوم می‌شود این امتناع از بیعت مقدمه است برای هدف عالی و برتری که امام در نظر داشتند لذا اینکه هدف اصلی امام را به تنهائی از بیعت بدانیم مخدوش است. شاید بتوان هدف بزرگ و نهائی امام را «افشاگری و نفاق زدائی» از 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

هدف چهارم، کفاره گناهان:
 

چنان که درمیان برخی از روضه خوانان و نوحه خوانان شایع است گفته می‌شود امام حسین به استقبال شهادت رفت و خود را به مسلخ شهادت برد که فقط فقط مردم برای او گریه و عزاداری کنند و با این کار گناهانشان آمرزیده شود. خلاصه اینکه شهادت امام را کفاره‌ی گناهان امّت مرحومه‌ی اسلام می‌دانند. ریشه و منشأ این تفکر مجموعه روایاتی است که اغلب در کتاب شریف کامل الزیارات از ابن قولویه قمّی و کتاب گرانقدر بحارالانوار مرحوم مجلسی و اخیراً در خصائص الحسینیه مرحوم شیخ جعفر شوشتری و کتاب البکاء للحسین از علامه میر جهانی (اعلی الله مقامهم الشریف) موجود می‌باشد که متضمن چنین معانی می‌باشد که هر کس بر امام گریه کند، یا روضه خوانی کند، یا حداقل خودش را محزون و غم انگیز به خاطر ایام عزای عاشورائی نشان بدهد خداوند همه‌ی گناهان او را ولو اینکه به اندازه‌ی ریگهای دریا باشد می‌آمرزد (17). بله عالمان دین و اولیای الهی این روایات شریف و نورانی را کاملاً قبول می‌دارد امّا این روایات را بایستی کنار روایات و آیات دیگری قرار داد که حساب حق الناس و ظلم به مردم، بدهی به مردم و امثال این مظالم را جدا کرده و فرموده‌اند بایستی این حق الناس را جبران کرد و این روایات اشک و بکاء را اگر کنار آیات و روایات حق الناس و جبران کردن نماز و روزه خوانده نشده و مانند این‌ها قرار دهیم نتیجه این می‌شود: گریه‌ی بر حضرت حسین قدرت و توان این را دارد که خداوند به برکت آن صاحب اشک که خود امام باشد از حق اللهی که انسان آنرا ضایع کرده و درصدد جبران آن است و حق النفس بگذرد. پس دیدگاه اول در این فصل افراطی و هیجانی است و باعث تجرّی بر گناه انسان می‌شود که یک نفر می‌تواند ربا خواری کند، انواع ظلم‌ها را بکند، از هر جنایت و شهوترانی هم فرو گزار نکند و نماز نخواند و روزه هم نگیرد و بعد برود چند قطره‌ی اشک بر امام حسین بریزد و دیگر کار تمام بشود و خدا همه‌ی گناهان او را هم بیامرزد. اینکه مخالف و معارض با عدالت پروردگار است پس دیدگاه دوم را چه بسا بشود نظر اعتدال و میانه روی دانست. البته آن تصّور غلط اول از آنجا ناشی می‌شود که برخی مردم تصوّر صحیحی از موضوع شفاعت ندارند و تصویری که از آن در اذهان خود دارند به پارتی بازی‌های این دنیا می‌ماند و هرگز شباهتی به شفاعتی که در متون معتبر شیعی آمده و همه‌ی شیعیان بدان معتقد هستند ندارد. این انحراف اعتقادی آن چنان که برخی دانشمندان معاصرمی فرمایند از عالم مسیحیت به عالم عوام شیعه رسوخ کرده و انحرافی است که از تحریف تعالیم عیسی بن مریم توسط ارباب کلیسا سرچشمه می‌گیرد که می‌گویند عیسی به صلیب کشیده شد تا مسیحیان همگی به بهشت بروند که این نظر کاملاً کذب و دروغ و انحرافی است و هرگز نمی‌تواند جایگاهی در تفسیر عاشورا و قیام امام حسین داشته باشد (18). لکن از صحّت و درستی روایاتی که پیشتر به برخی از آن‌ها اشاره شد که بحث کفاره گناهان را در اثر اشک بر امام حسین مطرح می‌کنند هرگز نباستی گذشت منتها کلام در اینست که این روایات ناظر به بحث حق الناس و مظلمه های بر مردم ندارد و این روایات شرط و شروطهائی دارد نه اینکه به صرف چند قطره بر حضرت سیدالشهداء و بدون رعایت موارد دیگر اسلامی و بدون ترک گناه و انجام واجبات شش دانگ بهشت را به کسی بدهند.

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

هدف دوم، امر به معروف ونهی از منکر:
 

برخی از پژوهشگران عامل اصلی قیام امام را امر به معروف و نهی از منکر می‌دانند و برای این نظر به برخی از سخنان حضرت استناد می‌کنند مانند آنکه فرمودند: من از مدینه خارج شدم برای اصلاح کردن و تغییر ایجاد کردن در انحرافاتی که در دین جدم رسول خدا بوجود آمده و امر به معروف ونهی از منکر کنم (15). از میان محققان معاصر هم استاد شهید مرتضی مطهری بیش از همه به این عنصر و هدف در قیام عاشورا توجه داشته‌اند.

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

هدف اول، شهادت:
 

علمای متقدم شیعی در سده های سوم و چهارم در موضوعات مختلف، حتّی گاهی در صدور فتوی و نوشتن آرای فقهی خود سعی می‌کردند تا ممکن است خود چیزی ننویسند و تنها به روایت کردن اخبار و احادیث بسنده کنند و البته این رسم و سیره پس از آن نیز قرن‌ها در میان طیف بزرگی از علمای راستین ادامه داشت که صورت افراطی آن با ظهور اخباریون دنبال شد و سپس افول کرد که خود بحثی مجزّا است. غرض اینکه اگر از دانشمندان پیشین اظهار نظر صریحی در حکمت و فلسفه‌ی قیام عاشورا دیده نشده یکی از دلائل حتمی آن همین سیره و سنّت پنهان و نهفته است. اخبار و احادیث دربارة شهادت امام حسین فراوان و به انواع گوناگون در منابع متقدمی چون کتاب شریف «کامل الزیارات» از ابن قولویه قمّی و آثار پر بار شیخ صدوق به ویژه امالی صدوق و متون دیگر روایت شده است (1). البته این تعداد کثیر روایت منحصر به منابع روائی شیعه نیست چون در منابع اهل سنت نیز فراوان دیده می‌شود (2). معلوم می‌شود که به اعتقاد محدثان امام حسین به جزء جزء وقایعی که در طول مسیر و در صحرای نینوا و پس از شهادت و اسارت اهلبیت و ... اتفاق می‌افتد آگاهی کامل داشته‌اند. این باور با تمسک به آیه‌ی «و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه» به شدت زیر سؤال رفت که اگر امام از شهادت خویش و این همه بلا خبر داشت پس طبق این آیه با این قیام «خود کشی» نموده است. جواب سید مرتضی علم الهدی نیز بیشتر از آنکه مطابق با موازین و اعتقادات صددرصدی تشیّع باشد بیشتر متکلّمانه و به صورت جدال احسن بود و گاهی منجر به این می‌شد که گفته شود پس امام فریب کوفیان را خورد. امّا اگرکسی جواب سید مرتضی را به دقت مطالعه کند خواهد فهمید که مخاطب ایشان اهل سنت بوده‌اند یعنی قیام امام را با توجه به آیه تهلکه می‌خواسته جواب بدهد و درست بکند امّا بر طبق نظریات و اعتقادات کلامی اهل تسنّن صحبت کرده، لذاست که مجبور شده بحث فریب خوردن امام را در جواب از آیه‌ی تهلکه و ردّ خودکشی امام حسین مطرح کند، پس یعنی برهانی و به شکل عقائد شیعی جواب نداده پس اعتقاد خود ایشان هم چنین چیزهائی یقیناً نبوده است. ریشه‌ی این شکل جوابگوئی سید مرتضی را بایستی با حکومت پر آشوب چهار تن از خلفای بنی عباس که هم عصر و زمان ایشان بودند پیدا کرد یعنی جواب ایشان در آن شرایط خفقان چیزی جز تقیه و مصلحت اندیشی های سیاسی نبوده است. به ویژه اینکه شریف مرتضی توانست در حکومت این حکام جبار نفوذ کند و سمت هائی همچون نقیب السادات و امیر الحاج از طرف حکومت به او داده شد. مسیر ایشان همان راهی است که مرحوم علامه مجلسی در دربار صفویه طی کرد که هر دو بزرگوار توانستند بین حکومت و علمای شیعه توازن قوا ایجاد کرده و از این کار به نفع شیعیان و محبان اهلبیت استفاده کنند خصوصاً زمان سید مرتضی که شیعه در انزوای کامل بود و جان و مال و ناموس آن‌ها هر لحظه ممکن بود به تاراج حاکمان عبّاسی برود لذا سید مرتضی آن همه سختی و ترس و تقیه‌ی پر خطر را برای خدا به جان خرید. رضوان خدا بر او باد. امّا در این میان برخی دیگر از علماء جواب از آیه‌ی تهلکه دادند که اشکال فریب خوردن امام را هم بر طرف کرد. در اینجا نظر برخی از این بزرگان آورده می‌شود که از این نظر به «شهادت آگاهانه» می‌توان تعبیر نمود.